فقط همین مانده بود که برنامهای با عنوان "شوی دوستیابی" نیز در یکی از شبکهها معرفی و تبلیغ آن در فضای مجازی منتشر شود. در مورد دوستیابی همینقدر کافی است بگوییم که راهی است برای ترویج بیحیایی و زنا؛ پدیدهای است که در فرهنگ غربی امری عادی محسوب میشود. در آنجا پسر و دختر بدون هیچ حد و مرز شرعی و اخلاقی آزادانه ملاقات میکنند، با هم به مسافرت میروند و اغلب روابطی برقرار میسازند که نهتنها غیراخلاقی است بلکه از دیدگاه اسلام بهطور کامل حرام به شمار میآید. این دیدارها تنها وسیلهای برای لذت، رابطه و سرگرمی زودگذر تلقی میشود. خانواده، پیوندهای خویشاوندی و ارزشهای اجتماعی برای آنان اهمیت ثانوی دارد.
اکنون پرسش این است که آیا ما هم میخواهیم در همین مسیر گام برداریم؟ آیا میخواهیم به نسل جوان خود این پیام را بدهیم که بیحیایی و روابط آزاد یک سبک زندگی «عادی» است؟ جامعه پاکستان همواره به سبب پایبندی به ارزشهای اسلامی، سنتهای شرقی و استحکام نظام خانوادگی در جهان شناخته شده است. در این سرزمین، شرم و حیا زیور زن و غیرت مایه شرافت مرد دانسته میشده است. اما افسوس که در سالهای اخیر، رسانه این ساختار اجتماعی را به لرزه درآورده است. از سریالها و فیلمها گرفته تا تبلیغات و امروز فضای مجازی، همهجا این دستور کار به چشم میخورد که چگونه میتوان اثر شرم و حیا را از میان برداشت و نسل جدید را شیفته شیوههای غربی ساخت.
اسلام درباره روابط میان زن و مرد حدود روشنی تعیین کرده است تا فحشا و برهنگی در جامعه رواج نیابد، نهاد خانواده استوار بماند، کرامت زن محفوظ باشد و غیرت مرد آسیب نبیند. اما امروز رسانه ما همین اصول را زیر پا گذاشته و جامعه را به سمتی سوق میدهد که در آن بیحیایی به نام پیشرفت و آزادی معرفی میشود. متأسفانه رسانه از سالها پیش نقش بزرگی در رواج فحشا ایفا کرده است. نمایش روابط نامشروع بهعنوان عشق رمانتیک در سریالها، معرفی زن صرفاً بهعنوان یک «ابزار نمایشی» در تبلیغات، برگزاری برنامههای موسیقی و رقص که در آن پردهپوشی و حیا لگدمال میشود، همه اینها به امری عادی تبدیل شده است. اکنون کار به جایی رسیده است که دیگر تماشای تلویزیون در کنار خانواده دشوار شده است. این وضعیت تأثیر بسیار بدی بر ذهن نسل جوان گذاشته است. آنان نهتنها از دین و ارزشهای خود فاصله گرفتهاند بلکه در زندگی عملی نیز سبک زندگی غربی را نوعی «مد» میپندارند. این روند برای جامعه بسیار خطرناک است. گسترش فحشا و برهنگی فقط به فساد اخلاقی نمیانجامد بلکه نظام خانواده را نیز متلاشی میکند. وقتی نسل جوان بهجای ازدواج به روابط زودگذر روی میآورد، نتیجه چیزی جز نابودی خانواده نیست. احترام والدین از میان میرود، و آشفتگی اجتماعی گسترش مییابد. افزون بر این، جرایم، تجاوزها و بیثباتی اجتماعی نیز افزایش پیدا میکند. این همان چیزی است که در غرب در جریان است و متأسفانه پاکستان نیز همان مسیر را در پیش گرفته است.
آنچه بیش از همه تأسفبار است این است که دولت، دادگاهها و نهادهای حکومتی در مهار این فساد کاملاً ناکام به نظر میرسند. بلکه اگر بگوییم اصلاً از این تباهی آگاه نیستند، شاید سخن به گزاف نگفته باشیم. سازمانی چون سازمان تنظیم مقررات رسانههای الکترونیکی پاکستان (PEMRA) تنها به اقدامات کاغذی بسنده کرده و حتی توان دیدن فحشا و برهنگی را هم از دست داده است. دادگاهها همچون سیاستمداران از رسانه بیم دارند و در اینگونه مسائل نقش مؤثری ایفا نمیکنند. اولویت دولتها نیز جلب رضایت رسانه است. نتیجه این شده است که رسانه همچون اسبی سرکش درآمده که هیچکس توانایی مهار آن را ندارد. کسی جرأت ندارد در برابر رسانه صدای اعتراض بلند کند. هرکس که علیه فحشا و بیحیایی سخنی بگوید، با برچسب تنگنظری، سنت گرایی و عقب ماندگی ساکت میشود. با این حال کسانی که برای نجات جامعه به پا میخیزند اندکاند و تماشاگران بسیار. در حالیکه اگر از مردم بپرسید، همگی اعتراف میکنند که رسانه ارزشهای دینی و اجتماعی ما را تباه کرده است، اما کمتر کسی جرأت دارد آشکارا سخن بگوید و از رسانه ها بازخواست کند.
امروز بیش از هر زمان دیگر ضرورت دارد که دولت برای اصلاح رسانه اقدامات جدی انجام دهد. باید مرزهایی که قانون اساسی و قوانین موجود تعیین کردهاند با قاطعیت اجرا شوند و هرکس که به ترویج فحشا و برهنگی بپردازد با شدیدترین مجازات قانونی روبهرو گردد. مردم نیز باید چنین برنامههایی را تحریم کنند و فرزندان خویش را از این گرایشهای منفی حفظ کرده و تا آنجا که ممکن است در برابر آن صدا بلند کنند. اگر امروز سخن نگوییم، فردا شاید دیگر دیر شده باشد. این برنامههای دوستیابی و مانند آن نسل ما را به مسیری خواهند کشاند که بازگشت از آن ناممکن خواهد بود.اگر چراغ حیا خاموش شود، نه خانوادهای باقی خواهد ماند و نه جامعهای بر پایههایش استوار خواهد ماند. ما باید امروز تصمیم بگیریم، وگرنه فردا بسیار دیر خواهد بود.[1]
منابع:
نظر شما